نكته 1 : به واژه هاي متوالي كه در جمله با هم نقش نحوي مي گيرند ، گروه مي نامند . به اين جمله توجّه كنيد .
« مهم ترين مسئله ي تعليم و تربيت ، كاهش توانايي خواندن و نوشتن است .»
جمله از چند اجزا تشكيل شده است ؟
جمله از چند گروه تشكيل شده است ؟
مي بينيد كه جمله از سه جزء يا گروه تشكيل شده است . « مهم ترين مسئله ي تعليم و تربيت» ، « كاهش توانايي خواندن و نوشتن» ، « است »
نكته 2 : گروه اسمي يك واحد نحوي است كه در ساخت جمله در جايگاه نهاد، مفعول ، متمّم ،مسند ، مضاف اليه ، صفت ، منادا و ... قرار مي گيرد . و « هسته ي » آن « اسم » است .. به اين مثال توجّه كنيد :
« خبرنگار روزنامه جريان حادثه را از مردم محل پرسيد » در اين جمله غير از « است » كه فعل و گروه فعلي است ؛ سه گروه ديگر جمله گروه اسمي است زيرا :
- هر كدام از گروه ها به ترتيب نقش نهاد ، مفعول و متمّم گرفته اند .
- هسته ي گروه ها ( خبرنگار ، جريان و مردم ) اسم است .
نكته3 : گروه اسمي مي تواند :
الف ) تنها يك اسم يا هسته باشد .
مانند : احمد گل را كاشت. « احمد » و « گل » گروه اسمي و در نقش نهاد و مفعول ظاهر شده اند .
ب ) اسم يا هسته ي گروه مي تواند يك يا چند وابسته ( پيشين و پسين ) داشته باشد .
مانند : درخت ميوه داد كه مي توان دو گروه اسمي ( درخت ) و ( ميوه ) را كه به ترتيب نقش نهاد و مفعول دارند ، با وابسته هاي پيشين و پسين گسترش داد و به گروه اسمي طولاني تبديل كرد .
آن درخت ميوه داد / آن چند درخت ميوه داد /
درخت كهن سال باغ ميوه داد /درخت كهن سال زرد آلو ميوه داد/ آن چند درخت كهن سال باغ ميوه داد
يا اين كه مي توان گروه اسمي « ميوه » را گسترش داد .
درخت ميوه ها ي بزرگي داد / درخت ميوه ها ي بزرگ و سالمي داد
پ ) وجود هسته در گروه اسمي ، اجباري و وجود وابسته ، اختياري است
سؤال :
در عبارت « صيّاد از رودخانه ماهي گرفت » :
الف ) گروه هاي اسمي را مشخّص كنيد
ب ) نقش گروه هاي اسمي را بنويسيد .
ج ) گروه هاي اسمي را تا حدّ امكان گسترش دهيد .
نكته 4 : اسم واژه اي است كه به عنوان هسته در گروه اسمي به كار مي رود و نشانه هاي اسم عبارت است :
1- مي توان اسم را جمع بست
2- مي توان به دنبال آن « ي » نكره آورد
3- مي توان واژه هاي « اين » و « آن » را پيش از آن به كار برد
4- مي توان آن را به عنوان نهاد ، مفعول ، متمم و ... در جمله به كار برد
نكته 5 : تشخيص هسته
هرگاه در يك گروه اسمي بيش از يك اسم وجود داشته باشد ، تنها يكي از آن ها هسته ي گروه است و آن اسمي است كه معمولاً مفهوم اصلي گروه را تشكيل مي دهد . البته تشخيص اين كه مفهوم اصلي مربوط به كدام واژه يا اسم است ، هميشه ساده نيست براي سهولت در تشخيص آن مي توان از روش هاي زير استفاده كرد :
1- اگر گروه اسمي جايگاه نهاد را اشغال كند ، فعل جمله از نظر شخص و شمار تنها با اسمي مطابقت مي كند كه نقش هسته را دارد . مثل :
« دانش آموزان مدرسه ي ما به اردو رفتند .
2- به طور معمول اوّلين واژه اي كه در گروه ، نقش نماي اضافه مي گيرد ، هسته است .
دانش آموزانِ مدرسه ي ما به اردو رفتند .
3- هرگاه هيچ يك از واژه ها نقش نماي اضافه نداشته باشند ، آخرين واژه هسته است كه آن را گسترش دهيم به نقش نما نياز پيدا مي كند .
آن دو دانش آموز ، در امتحان قبول شدند ( دانش آموز : هسته )
نكته 6 : ويژگي هاي اسم
هر اسم را از جهت هاي زير مي توان بررسي كرد :
1- شمار
2- شناس (معرفه) ، ناشناس (نكره ) و اسم جنس
3- عام ، خاص
4- ساخت اسم
1- شمار اسم ها از نظر شمار به سه دسته تقسيم مي شود :
الف ) مفرد : يكي است و نشانه ي جمع ندارد مانند : كتاب
ب ) جمع : بيش از يكي است و نشانه ي جمع ( ها ، ان ، ات ، ين ، ون ، جمع مكسر ) دارد .
ها : همه ي اسم ها را با « ها » مي توان جمع بست
ان : بيشتر جانداران را مي توان با « ان » جمع بست .
تذكر1 : كلماتي كه صداي پاياني آن ها (ا ، و ، ي ) باشدبه صورت « يان » ظاهر مي شود: دانايان ،بازوان
تذكر2 : در كلماتي كه به ( ه = -ِ ) ختم شده اند « ان » به « گان » بدل مي شود . بنده : بندگان
نشانه هاي جمع عربي :
ات : گروهي از اسم ها با « ات » جمع بسته مي شوند . اطّلاعات ، تحقيقات ، ارتباطات
تذكر : بيش تر با واژه هاي قرضي عربي كه با مصوّت ( ه = - ِ ) ختم مي شوند ظاهر مي شود
و تقريبا تمام كلماتي كه با اين نشانه جمع بسته مي شوند ، بر غير جاندار دلالت مي كنند و در ميان آن ها استثناهاي اندكي وجود دارد : حيوانات ، حشرات
ين : مخصوص واژه هاي عربي ( اسم فاعل و اسم مفعول ) است : حاضرين ، ساكنين ، منسوبين ، مجروحين
ون : گاهي در فارسي براي واژه هاي قرضي عربي مي آيد . روحانيون ، انقلابيون ، ماديّون
جمع مكسّر : اين جمع تا حدي در فارسي به كار مي رود و اين جمع دو گونه ساخته مي شود :
الف ) با تغيير مصوّت ها
كتاب = كُتُب طريق = طُرُق
ب ) با تغيير مصوّت و افزايش و كاهش بقيه ي واج ها :
امر = امور / منزل = منازل / مدينه = مُدُن / دعا = ادعيه / حادثه : حوادث / قوم : اقوام /
2- شناس (معرفه) ، ناشناس (نكره ) و اسم جنس
اسم شناس (معرفه) : اسمي كه براي شنونده شناخته است.
اسم شناس دو نوع است :
الف ) اسمي كه ذاتاً شناس است مانند :
1- اسم خاص : محمد ، رخش ، احمد
2- اسم پديده هاي منحصر به فرد : ماه ، خورشيد ، بهشت ، قرآن و....
3- برخي اسم هاي مبهم : فلاني
4- ضميرها : من ، تو ،....
5- برخي اسم هاي زمان : امسال ، پارسال ، ديروز ، پريشب
ب ) اسم هايي كه به وسيله ي عوامل ديگر شناس مي شوند مانند :
1- اسم هايي كه به قرينه شناس مي شوند ؛ يعني ، همه ي اسم هايي كه يك بار در گفته و نوشته مي آيند و براي دفعه هاي بعد شناس اند . مانند :
گنجشكي در جنگلي بر درختي آشيانه ساخته بود . روزي گنجشك از آشيانه اش خارج شد و با جنگل و درخت وداع كرد
2- اسمي كه با نقش نماي ندا ( اي ، يا ، ... ) همراه شود ، شناس مي شود و هم چنين اسمي كه با آهنگ منادا واقع شود ، شناس است . مانند : سعدي ، رضاي دوست طلب كن
3- اسمي كه با نقش نماي مفعولي همراه باشد ، شناس است .
4- اسمي كه قبل از آن « صفت اشاره ( اين، آن ) بيايد . آن كتاب خواندني است .
5- اسمي كه مضاف اليه آن ، شناس باشد . كتاب شما ، دوست علي ، كتاب فردوسي
اسم ناشناس(نكره ) اسمي كه براي شنونده يا گوينده ناشناخته باشد.نشانه هاي آن عبارت است از:
الف ) « ي » و « ي را » پس از اسم : كتابي خريد / كتابي را خريد
اسم جنس : اسمي كه نه شناس است و نه ناشناس . هيچ نشانه اي ندارد و منظور از آن تمامي افراد طبقه ي خودش است و معمولا مفرد به كار مي رود . كتاب براي مطالعه است .
3- عام ، خاص
اسم عام اسمي است كه :
الف ) بر همه ي افراد طبقه ي خود دلالت مي كند : گل به مراقبت نياز دارد
ب ) « ي » نكره مي گيرد : نامه اي نوشت
پ ) جمع بسته مي شود : درخت را بريد / درختان را بريد
تذكّر :
گاهي بعضي اسم هاي خاص كه برجسته هستند ، جمع بسته مي شوند كه در اين صورت ، نظاير آن ها مورد نظر است و هم چنان خاص اند نه عام . مانند :
ايران سرزمين ابن سيناهاست .
4- ساخت اسم
هر اسمي از نظر ساخت يكي از چهار حالت زير را خواهد داشت :
الف ) ساده ب ) مركّب ج ) مشتق د ) مشتق- مركّب
الف ) اسم ساده : اسمي كه فقط يك جزء ( تكواژ ) دارند و تقسيم پذير نيستند .
آتش ، كبوتر ، دفتر ، زبان و ...
ب ) اسم مركّب : اسمي كه به دو يا چند جزء يا تكواژ كه معني مستقل دارند ، تقسيم مي شود .
كتاب خانه ، سفيد رود ، خودخواه ، گل اندام
ج ) اسم مشتق : اسمي كه حداقل يك جزءِ آن معناي مستقل ندارد ؛ يعني ، پيشوند يا پسوند است.
كارگاه ، خوبي ، دويدن ، موشك ، باغبان و ...
د ) اسم مشتق- مركّب : ( اين بخش در سال دوم مورد بررسي قرار مي گيرد . )
اسمي كه دو يا چند جزء با معني مستقل و يك يا چند جزءِ بي معنا ( پيشوند ، ميانوند ، پسوند ) داشته باشد . مانند :
دانشسرا ، ناجوان مرد ، گفت و گو ، سر تا سر